مظلومیت زن قبل از اسلام
پدافند فرهنگی

مظلومیت زن قبل از اسلام

مظلومیت زن در جهان قبل از اسلام را به دو دوره می‌توان تقسیم کرد:

1- دوره وحشیگری که زن انسان شناخته نمی‌شد و در نهایت خشونت با وی رفتار می‌شد. مشکلترین کارها به عهدة زنان بود و مرد می‌توانست زن خود را بفروشد یا کرایه دهد.

2- دورة تمدنهای یونان، مصر، روم و ایران که برای زن شخصیت حقوقی و اجتماعی قائل نبودند و او را از هر نظر تابع مرد می‌دانستند.

 

زن در اروپا

در یونان و روم

در یونان زن جزو کالاهای تجاری در بازارها خرید و فروش می‌شد و بدون شخصیت حقوقی و اجتماعی بود و بعد از وفات شوهرش حق زندگی نداشت. مرد می‌توانست زن خود را به هر که بخواهد قرض دهد یا به دوستانش هدیه کند.

در روم قبل از میلاد، دختران و زنان، کنیز و بدبخت بودند و مانند اشیا و حیوانات، خرید و فروش می‌شدند و از تمام حقوق اجتماعی محروم بودند. نه ارث می‌بردند و نه می‌توانستند مالک چیزی بشوند.

مرد حق دادرسی و کیفر زن را داشت و می‌توانست به خاطر گناهش او را به مرگ محکوم نماید.

 

روسیه

در روسیه قدیم هنگامی که پدری دخترش را به خانه شوهر می‌فرستاد او را آهسته با تازیانه می‌زد و سپس شلاق را به داماد خود می‌داد تا معلوم شود از این به بعد دختر از کسی که جوانتر و نیرومندتر است کتک خواهد خورد.

در اسلاوهای روسیه و صربستان (زن جزء غنایم جنگی به شمار می‌رفت) و دزدیدن و غصب او تا قرن گذشته رواج داشت.

 

زن نزد یهودیان و مسیحیان

در دین تحریف شدة یهود مانند اعراب جاهلیت، تولد دختران برای پدر ننگ‌آور بود و مادری که دختر می‌زایید، از پانزده تا هفتاد روز نحس محسوب می‌شد. زن جزئی از ارث پدر به شمار می‌آمد.

در مجامع مسیحی ایتالیا و اسپانیا، پس از مناظرات زیاد معتقد شدند که در میان زنان جهان فقط حضرت‌مریم(س) انسان بوده ودارای روح جاوید است؛ بقیه زنان دارای صفت انسانی نبوده، علاوه برآن که روح جاوید ندارند، برزخ بین انسان و حیوان محسوب می‌گردند.

براین اساس، بعضی از اقوام معتقدند که بهتر است بعد از وفات شوهر، زن او  زنده نمانده و با او در قبر گذاشته شود؛ واگر به وی ارفاق نموده که بعد از مرگ شوهرش او را زنده بگذارند، حق ندارد بعد از او شوهر کند.

 

سخنان غربیها در مورد زن

در میان گفتار مردم غرب مطالبی به چشم می‌خورد که شگفت‌انگیر است. از جمله گفته‌اند:

- زن باید از این که هست، شرمسار باشد.

- زن، همان موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه.

- زن، آخرین موجود وحشی است که مرد اورا اهلی کرده است.

- زن، برزخ میان انسان و حیوان است.

انگلیسیها: مردی که زن می‌گیرد مثل کسی است که میمون می‌پروراند.

: زنان دام شیطانند.

آلمانیها: زن شکل فرشته و قلب افعی و شعور خر دارد.

: کاری را که شیطان از عهده‌اش برنیاید زن انجام می‌دهد.

ایتالیائیها: برای زن و الاغ و گرد و دست قوی لازم است.

ایرلندیها: جایی که زن است حرف است و جایی که کلاغ است قارقار است.

یونانیها: سه چیز شرند: زن، آتش و طوفان.

نروژیها: شیطان به گرد زن هم نمی‌رسد.

رومانیها: حتی بهترین زنان هم دنده‌ای از شیطان دارند.

 

زن در اقیانوسیه

درجزیرة تاسمانی(ملانزی) مادرانی که باید از نظر احساسات مادری و غرایض فطری برای بچه‌های خود پناهگاه باشند به سبب تنگدستی، به دستور پدر سنگدل، جگرگوشه‌های خود را می‌کشتند و برای اینکه غریزة مادری خود را ارضا نمایند، به تربیت بچه سگ و گربه، می‌پرداختند.

دراسترالیا به خرید و فروش گله و گوسفندان بیشتر اهمیت داده می‌شد تا به خرید و فروش بردگان زن و دختر؛ زیرا می‌گفتند گوسفند دارای پشم و شیر هستند که از آن می‌توان پوشاک و خوراک تهیه نمود، ولی از دختر، کاری ساخته نیست. لذا کشتن و از بین بردن دختر در نزد آنها گناه بسیار کوچکی بوده است، اما مضروب ساختن خفیف گاو شیرده را گناه می‌دانستند. و کشتن دختر به مراتب آسانتر و ناچیزتر شمرده می‌شده است.

در استرالیا زنان به مشابة حیوانات اهلی بودند و در مسافرتها باید حمل تمام اثاثیة خانه و بچه توسط زنان انجام گرفته باشد. همچنین در مواقع قحطی و گرسنگی زنان را می‌کشتند و گوشت آنها را می‌خوردند.

زنان حق نداشاند با شوهران در سر یک سفره غذا بخورند، باید صبر کنند اول شوهر غذای خود را بخورد و سیر شود سپس زن با اجازة او مشغول خوردن بشود؛ و چه بسا از اوقات زنان مریض می‌شدند و شوهران، آنها را خفه می‌نمدند تا اینکه درمردن آنان تسریع گردد.

 

زن در آمریکا

در قبایل وحشی نواحی منجمدشمالی امریکا مثل طائفه «فوئژی‌ها» در جمیع فصول سا حتی زمستان طاقت‌فرسا زنان بینوا برای صید ماهی و خارج کردن آب از قایقهای ماهیگری باید داخل آب شوند. و ساختن کلبه‌های یخی و پارو زدن قایقها از مشاغل اختصاصی زنان بود و حتی زنان آبستن نیز از این مشقتها معاف نبودند. بعد از این خدمات و بیگاریها در ایام قحطی زن‌های پیر را که دیگر کارآمد نبودند خفه کرده، می‌خوردند.

هندیان امریکا با زنان با خشونت رفتار می‌کردند و آنان را به پلیدترین کار وا می‌داشتند و غالباً آنها را به نام (سگان) صدا می‌زدند.

در میان هندیان امریکای شمالی زنان جزء غنایم جنگی محسوب می‌شدند و این عمل به قدری رواج داشته است که در بسیاری از قبایل زن و شوهر هر کدام به یک لغت و زبانی سخن می‌گفتند که دیگری متوجه نمی‌شد.

خرید و فروش زن در تمام افریقا،چین، ژاپن، هندوستان قدیم، یهودیان و امریکای مرکزی از کریستوف کولولب و نیز در پرو شایع بوده است.

 

زن در افریقا

در افریقا، اهمیت یک زن و دختر از یک تخم‌مرغ کمتر بود. چه آنکه اگر سبد تخم‌مرغی از دست دختر یا زن افریقایی می‌افتاد و تخم‌مرغهای آن می‌شکست به اعدام محکوم و کشته می‌شد. اما در مجلس جشن و یا میهمانی از گوشت دختران استفاده می‌کردند و آنها را می‌کشتند و گوشتشان را کباب نموده، برای میهمانان می‌آوردند.

یا که مرد عروس خود را می‌ربائید و پنهان می‌کرد و بعد دوستان را نزد خانواده عروس می‌فرستاد تا قیمت را با آنان طی نماید.

درسومالی عادت داشتند که دختر را بیارایند و او را سواره یا پیاده همراه با عطر و عود حرکت دهند تا دامادهای داوطلب تحریک شوند و بهای بیشتری بپردازند.

 

زن در آسیا

در هندوستان

قبایل وحشی هندوستان دختران خود را می‌کشتند. برخی از آنها معتقد بودند که داشتن دختر و شوهر دادن آنها مایة ننگ است، پس چه بهتر که این ننگ بکلی از میان برداشته شود و نسل دختر از بین برود تا دچار چنین رسوایی نگردند.

وقتی مردی می‌مرد، برای رهایی روحش از تنهایی، زنش  وی زنده زنده می‌سوزاندند، و این سوختن را نوعی فداکاری و عشق زن هندی به همسرش قلمداد می‌کردند و می‌گفتند:

 

چون زن هندو کسی در عاشقی مردانه نیست

سوختن برشمع خفته کار هر پروانه نیست

درجزایر فیبحی به سگ اجازه ورود به بعضی از معابد را می‌دادند در صورتی که زنان بطور کلی از ورود به معبد ممنوع بودند.

بعضی از قبایل هندوستان در ارث بردن زن را با حیوانات برابر قرار می‌دادند.

هر ساله بیش از 10هزار زن در هندوستان به قتل می‌رسند، چرا که خانواده آنان قادر به تامین مطالبات شوهرانشان نیستند.

 

زن در عربستان

قرآن می‌فرماید:

«و اذا بشر احدهم بالانثی ظل وجهه مسودا و هو کظیم، یتواری من القوم من سوء ما بشر به ایمسکه علی هون ام یدسه فی التراب الا ساء ما یحکمون.»

زمانی که به یکی از آنها فرزند دختر مژده داده می‌شد، از شدت غم وناراحتی رخسارش سیاه و سخت دلتنگ می‌گشت و از این خبر بدی که به او رسیده بود، خود را از اقوام پنهان می‌داشت و می‌گفت: آیا این دختر را با ذلت و خواری نگه دارم یا او را زنده به گور کنم؟ آگاه باشید که آنها بسیار بد داوری می‌کنند.

اعراب گاهی زن شوهر مرده را جزء اموال و دارائی او به حساب می‌آوردند و به عنوان سهم‌الارث او تصاحب می‌کردند.

اگر میت پسری از زن دیگر می‌داشت آن پسر می‌توانست به علامت تصاحب، جامه‌ای بر روی آن زن بیندازد واو را از آن خویش بشمارد.

 

حادثه حزن انگیز

یکی از اعراب دوران جاهلیت وقتی مسلمان شد ماجرای زنده به گور ساختن دختر خود را برای پیغمبر اسلام(ص) چنین شرح داد:

موقعی به سفر رفتم که زنم حامله بود. وقتی از سفر مراجعت نمودم(طبق معمول مسافرتها در آن زمان چندسال طول می‌کشید) دیدم دخترکی در خانة من است. از زنم پرسیدم این دختر از کیست؟ گفت این دختر از آن تو است. موقعی که به سفر رفتی من او را حامله بودم و اکنون به این سن رسیده است. حال که این دختر به این سن رسیده از کشتن او چشم بپوش و بگذار این دختر به عنوان یادگار برای خانواده و قبیله باقی بماند.

مرد عرب حکایت خود را برای پیغمبراکرم(ص) چنین ادامه داد: در ظاهر چیزی نگفتم و صبر کردم تا دخترم به سن رشد رسید روزی به مادرش گفتم دختر را آرایش بنمای و موهای او را شانه کن که می‌خواهم او را به عروسی یکی از قبایل ببرم مادرش خوشحال شد و موهای دختر را شانه کرد و براو لباس نو و فاخر پوشانید و به دستم سپرد. دختر فوق‌العاده خوشحال به نظر می‌رسید و فکر می‌کرد واقعاً او را به عروسی خواهم برد.

دست او را گرفتم از خانه و حوالی آنجا دور شدیم تا این که به وسط بیابان رسیدیم به دخترم گفتم صبر کن و بنشین تا بروم برای خودم آبی تهیه نمایم دخترم نشست و من از او دور شدم قصدم این بود که در نقطه‌ای که از چشم او دور باشد، قبری برای او حفر کنم.

گودالی کندم و قبری آماده کردم و به نزد دخترم بازگشتم و به او گفتم که چشمة آبی یافته‌ام، خوب است برای رفع عطش به سوی چشمه رفته و سیراب شویم. سپس به عروسی برویم او باور کرد و با من به راه افتاد.

وقتی چشمش به آن گودال افتاد از من پرسید این گودال چیست؟ گفتم: برای تو مهیا کرده‌ام. گفت: پدر مگر ما به عروسی نخواهیم رفت؟ گفتم چرا، محل عروسی در همین جاست دخترم گفت: پدر مگر دربارة من چه خیال داری؟ گفتم: مطابق آداب و روسم باید زنده به گور شوی تا بدین وسیله ننگ و رسوایی از خاندان و قبیلة ما برطرف گردد.

وقتی دخترک این وضع را دید به گریه افتاد و ضجه و تضرع نمود و گفت: پدر آیا ممکن است از این کار صرف‌نظر کنی و مرا زنده به گور نکنی؟ به تو قول می‌دهم با تو به خانه برنگردم و سر به بیابانها بگذارم و خود را از انظار مخفی و پنهان سازم، و تو به قبیله‌ات چنین وانمود کن که دخترت را کشته و زنده به گور نموده‌ای. آنچه دخترم خواهش کرد به دل‌سنگ من تاثیر ننمود.

در این حال پیغمبر(ص) متاثر گردید و اشک از چشمانش سرازیر شد و فرمود: سرانجام چه کرد؟ گفت: وقتی دیدم دخترم زیاد اصرار و ضجه و زاری می‌کند، براو بانگ زدم و با یک ضربه به سرش او را بیهوش ساختم و در میان قبر گذاشتم و شروع به ریختن خاک برسرش نمودم، مقدار زیادی خاک ریختم، چیزی نمانده بود که خاک از سر او بگذرد که دخترم به هوش آمد و خود را در میان خاک غوطه‌ور دید، به طوری که نمی‌توانست خود را از انبوه خاکی که بر سرش ریخته بودم، نجات دهد بناچار با صدای ضعیفی که با ناله توأم بود صدا می‌زد و باز التماس می‌کرد و می‌گفت: پدر تو را به جان مادرم قسم می‌دهم از گشتن من صرف‌نظر کن ولی باز مشغول ریختن خاک شدم و به نالة او اعتنا ننمودم.

وقتی مایوس گردید، با صدای ضعیفی مرا مخاطب ساخته گفت: حال که می‌خواهی مرا بکشی اگر به خانه رسیدی سلام مرا به مادرم برسان و به او مگو که مرا زنده به گور کردی. بگو در عروسی نزد قبیله‌ات گذاشتی و به آنها سپردی زیرا اگر مادرم بفهمد از غصه دق می‌کند. وقتی ماجرای حکایت آن مرد عرب به اینجا رسید، گریه پیغمبر شدت یافت، به طوری که از شدت تاثر و گریه شانه‌های آن حضرت تکان می‌خورد.

این بود حکایت یک عرب که احساس فرزند دوستی و علاقه به اولاد که حتی در حیوانات هم وجود دارد در او از بین رفته بود.

زن در چین

مرد می‌توانست زن و فرزندان خود را به عنوان کنیز بفروشد یا بکشد. مردان بندت به زن و فرزندان خود اجازه شرکت بر سر سفرة غذا می‌دادند، به بهانه‌های مختلفی از جمله پرگویی، زن را طلاق می‌دادند.

اگر در مواقع سختی بردختران متعدد خانواده اضافه می‌شد، امکان داشت نوزاد بی‌گناه را به دور بیندازند تا در سرمای شب بمیرد یا خوراک گرازها شود.

در جزیرة فورموز چین، تا پنجاه سال پیش هم، زنان تا سی و شش سالگی حق فرزنددار شدن را نداشتند.

آنان بنا به وظیفة خرافی آن سرزمین، خود را موظف می‌دیدند که اگر زنی قبل از سی‌وشش‌سالگی آبستن شود، باید شکم او را به سختی فشار دهند تا از این طریق جنین سقط شود و از بین برود.

 

زن در بابل

بنا به نوشته هردوت- هنگام محاصره زنان را خفه می‌کردند تا در آذوقه صرفه‌جویی شود. هر مردی که دچار تنگدستی می‌شد دختران خود را برای فسق و جور در معرض عموم قرار می‌داد تا از این راه درآمدی بدست آورد.

 

زن از دیدگاه علامه طباطبائی(ره) در سه دوره

زن در مردمان غیرمتمدن

در قبائل دور از تمدن مانند وحشیان آفریقا و استرالیا و جزائر مسکونی اقیانوسیه و اهالی بومی امریکای قدیم و غیره، زندگی زنان نسبت به مردان مانند زندگی چارپایان و سایر جانوران اهلی نسبت به انسان بوده است... زن در کلیه امور زندگی تابع مرد بود و هیچگونه اختیاری از خود نداشت، مادامی که ازدواج نکرده بود پدر و بعد از ازدواج شوهر ولی مطلق او بود.

مرد می‌توانست زنش را به هر کس بخواهد بفروشد یا ببخشد یا او را به همخوابی و فرزند آوردن و خدمت کردن دیگران قرض بدهد. و می‌توانست به هر نحوی که بخواهد او را مجازات کند و حتی او را بکشد، و می‌توانست رهایش کرده به حال خود بگذارد تا بمیرد یا زنده بماند. و می‌توانست او را مانند گوسفند بکشد و در هنگام قحطی و میهمانی گوشتش را بخورد، همچنین اموال و حقوق زن در خرید و فروش و دادوستد متعلق به مرد بود.

 

زن در ملل متمدن پیش از اسلام

منظور از این ملل کسانی هستند که طبق رسوم و آداب ملی(مانند چین و هند و مصرقدیم وایران...) قانونی داشتند. همه این ملل در این جهت مشترک بودند که زن نزد ایشان استقلال و آزادی در اراده و اعمال نداشت و تحت قیومیت و ولایت مرد می‌زیست و از جانب خود نمی‌توانست کاری، را انجام دهد و حق هیچگونه مداخله در امور اجتماعی از قبیل حکومت و قضاوت وغیره نداشت، و باید در تمام کارها از کسب و غیره با مرد همکاری کند و علاوه برآن کلیه کارهای خانه را نیز انجام دهد، و هرچه که مرد فرمان دهد اطاعت نماید. وضع زن در این ملل بهتر بود زیرا کشته نمی‌شد گوشتش را نمی‌خوردند و بطور کلی از تملک اموال خود محروم نمی‌بود.

اما در اغلب این ملل بعد از مردن شوهر، زن حق ازدواج نداشت و هم چنین از معاشرت در خارج از خانه ممنوع می‌شد و هر یک از این ملل به حسب اوضاع و مناطق خصوصیاتی داشتند.

 

ایران:

تمایز طبقات در ایران گاهی ایجاب می‌کرد زنان طبقات عالیه، بردیگران امتیازی داشته باشند و در امور مملکت دخالت کنند و همچنین ازدواج با محارم مانند مادر و خواهر و دختر از مختصات ایرانیان بود.

 

چین:

در چین ازدواج با زن، یک نوع خریداری و مالک شدن او محسوب می‌شد زن بطور کلی از ارث محروم بود و حق هم غذا شدن با مردان حتی با پسران خودش را نداشت و چند مرد می‌توانستند در یک زن شرکت کنند. و همه از او متمتع شوند و او برای هم آنان کار کند و فرزندی که درازدواج مشترک پیدا می‌شد غالباً مال مرد قویتر بود.

 

هند:

در هند زن تابع شوهر بود و بعد از مردم او حق ازدواج نداشت و باید با جسد شوهرش سوزانده می‌شد. خلاصه زن در میان این ملل حد وسط بین انسان و حیوان بود.

 

زن در ملل دارای شریعت و قانون

این ملل مانند کلدانیها، روم و یونان بودند که قانون روم قدیم برای خانواده نوعی استقلال در امور داخلی قائل بودند. خداوندگار خانواده یعنی شوهر زن و پدر فرزندان یک نوع ربوبیتی داشت که افراد خانواده او را پرستش می‌کردند و خود او پدرانش را که رؤسای سابق خانواده بودند می‌پرستیدند.

خداوندگار، نسبت به تمام افراد خانواده از زن و فرزندان اختیار تام داشت او هرکاری که می‌خواست انجام می داد، حتی اگرصلاح را در قتل یکی از آنها می‌دید او را می‌کشت و هیچکش حق نداشت در این امر با او معاوضه کنند. ولی زنان خانواده نسبت به مردان حتی پسرانی که بطور کلی تابع خداوندگاربودند پست‌تر شمرده می‌شدند...

خلاصه زمام زندگی و اراده زن به دست خداوندگار خانه مانند پدر و شوهر بود او هرکار می‌خواست انجام می‌داد و هرفرمانی می‌خواست می‌داد.

گاهی زن را می‌فروخت، گاهی می‌بخشید و زمانی برای تمتع قرار می‌داد...

در مقام مجازات او را می‌زد و گاهی کار بکشتن هم می‌کشید اگر زن غیر از مهریه، طبق درامد دیگری داشت تدبیرش بدست مرد بود... در یونان هم وضع پیدایش خانواده و خداوندگار مانند روم بود.

وقتی این دیدگاهها و برخوردها با زن با نظراتی که اسلام عزیز نسبت به زن دارد باهم مقایسه می‌شود. انسان متوجه می‌شود که خدمتی که اسلام عزیز به زن نمود با هیچ چیز قابل مقایسه نیست و زنان مسلمان به خود می‌بالند و افتخار می‌کنند.

 

حقوق زن در اروپا

در قرن بیستم برای اولین بار مسالة حقوق زن در برابر حقوق مرد عنوان شد. انگلستان که قدیم‌ترین کشور دموکراسی به شمار می‌رود، در اوایل قرن بیستم برای زن و مرد حقوق مساوی قائل شد. دول متحد آمریکا در سال 19920.م قانون تساوی زن و مرد در حقوق سیاسی تصویب کردند. همچنین فرانسه در قرن بیستم تسلیم این امر شد.

درکشور فرانسه ژنرال دو گل قانونی گذاشت که زن تا حدودی می‌توانست صاحب اموال خود باشد هر چند هنوز هم نمی‌تواند بدون امضای شوهر استقلال مالی داشته باشد.

درایتالیا قانون 1919میلادی زن را از شمار محجورین خارج کرد.

 

سوء استفاده از آزادی

امروزه در جهان غرب با اینکه حدود نیم قرن و اندی است که ندای حقوق و تساوی زن و مرد را سر داده‌اند،  جنایت و ظلمشان به زن اگر بیشتر از زمانهای جاهلیت نباشد، کمتر نیست.

به نام تساوی، زنان را با حقوق بسیار ناچیز به کارخانه‌ها کشاندند، با این که خداوند سبحان، طبیعت زن را برای کارهای سخت خلق نکرده است. زنان را به امور بسیار مشقتبار سوق دادند که این خود باعث پرکردن جیب سرمایه‌داران غربی و فرسوده کردن جسم و روح زنان می‌گردید.

به نام آزادی، او را از خانه که محل تربیت کودک بود، به مراکز فحشاء، کشاندند، تا با جذب مشتری، منبع درآمد هنگفتی برای صاحبان این مراکز شوند.

 به نام آزادی و تساوی، از وجود زن برای فروش لوازم آرایش و لباسهای جدید کارخانه‌هایشان و نیز ساختن فیلمهای منافی عفت و جذب مردم مخصوصاً جوانان به سینما استفاده کردند تا با این روشها درکسب و تجارت خود موفقتر باشند و از سودکلانی بهره‌مند شوند.

به نام آزادی، دختر شایسته و نمونة سال انتخاب می‌کنند و با چاپ عکسهای عریان در ابعاد مختلف در مجله‌ها و روزنامه‌ها از وجود آنها استفاده می‌کنند تا به این طریق مشتری بیشتری برای خود جذب کنند.

امام خمینی(ره) در این مورد می‌فرماید:

هر کس بخواهد شمه‌ای از آن جنایات مطلع شود به روزنامه‌ها و مجله‌ها و شهرهای اوباش و اراذل رضاخان از روزگار سیاه کشف حجاب الزامی به بعد مراجعه کند و از مجالس و محافل و مراکز فساد آن زمان سراغ بگیرد. رویشان سیاه و شکسته باد قلمهای روشنفکرانة آنان و گمان نشود که آن جنایت با اسم آزادی زنان و آزادی مردان بدون نقشة جهانخوران و جنایتکاران بین‌المللی بود.

یکی از نقشه‌های آنان کشیدن جوانان به مراکز فحشاء بود که موفق شدند و کشور ما را از جوانانی که عضو فعال جامعه‌اند تهی کردند و مغزهای آنان را از قوه تفکر خلع سلاح نمودند که هر چه از این کشور آفت زده و غرب زده بچاپند و به یغما ببرند همگاذن بی‌تفاوت باشند.

ابرجنایتکاران که ادامة حیات خود را در اسارت ملتها، بویژه ملتهای اسلامی می‌دانند، برای پیروزی هرچه سریعتر نقشه‌هایشان، چه راههای را که برای انحراف و منحرف نمودن و به فساد کشاندن بانوان مظلوم در پیش گرفتند و با ظاهر فریبنده‌ای به سان زن مترقی، نسبت به زن، این قشر انسان‌پرور و آموزگار چه ظلمها و جنایتها نمودند.

امروز که حدود بیست سال از انقلاب اسلامی می‌گذرد وقتی دشمنان اسلام عزیز دیدند در همه نبردها شکست خوردند به نام توسعه سیاسی و آزادی، همان روش کهنه استکبار را در این کشور علوی و فاطمی پیش گرفتند و در مطبوعات بدترین توهین‌ها را به مقدسات اسلام عزیز نمودند و مستهجن‌ترین عکسها و مطالب را در بعضی از مجلات برای انحراف جوانان عزیزمان به چاپ رساندند. و اگر با آنان مقابله شایسته نشود فردا دیر خواهد بود لذا رهبر انقلاب فرمودند:

عزیزان من، درداخل مرزهای ملت‌ها کسانی هستند که متاسفانه همان کاری را می‌کنند که سازمان سیا آمریکا به وسیله قلم به مزدهای خود در مجلات و مطبوعات دنیا پخش می‌کنند.

 

خنده فرشتگان درعالم قبر

رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله.

«... المراه البارزه اذا ماتت فیسجی قبرها حتی یسوی علیه اللبن لئلا یطلع علی حجمها فتشحک الملائکه و تقول حین کانت مشتهاه فما سجیتموها و الان صارت منفره فسجیتموها...ي.

(یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:مظلوم،مظللومیت،زن،اسلام،مظلومیت زن قبل از اسلام, :: :: توسط : قوچاقی های مقیم سنه

درباره وبلاگ
به وبلاگ پدافند فرهنگی خوش آمدید.این وبلاگ سعی دارد مطالبی جامع در موضوعات مختلف برای شما عزیزان فراهم نماید.امید است مورد قبولتان واقع شود. با نظرات خود ما را راهنمایی فرمایید.
موضوعات